بدانجهت که حقایق
قرآنى، فوق مسائل زودگذرِ علمى است، لذا بیانى فوق علمِ رسمى در قرآن حکمفرماست.
این که در قرآن، حقایق
مربوط به ارتباطات چهارگانه(ارتباط انسان با خویشتن، با خدا، با جهان هستى و با همنوع
خود) مطابق نظم و ترتیب علمىِ مقدمات و نتیجهگیریها مطرح نشده، مستند به علل
مهمى است که ما بعضى از آنها را در اینجا مطرح میکنیم:
1- ضرورى است که همگان
بایستى از قرآن استفاده کنند، جز در موارد متشابه که بیش از چند مورد معدود در
قرآن نیست که آنها هم با توضیح و تفسیرِ پیشوایان شایسته دین(راسخون فىالعلم) که
حجیّت قول آنان مستند به پیامبر اکرم(ص) است، قابل درک میباشند، و بدیهى است که
بیان علمىِ حقایق با آن شرایط مقرّر، مانع از بهرهبرداری عمومِ مردم از قرآن است.
2- مسائل و قواعد علمى
در گذرگاه تاریخ، در تحول و دگرگونىِ مستمر میباشد.
آنچهکه دیروز بهعنوان
یک قاعده یا اصل و یا مسأله علمى وارد میدان علوم شده بود، امروز بهجهت گسترش اکتشافات،
از میدان خارج میشود. بهعنوانِنمونه، به عبارات زیر از فهرست تاریخ علوم تألیف پییر
روسو دقت فرمایید:
علوم، مُد میشوند.
علم در به کار بردن روش
دکارت افراط میکند.
پیروان نیوتن بر علیه
هواخواهان دکارت.
روسو و کانت برخلاف
جریان میرانند.
یک ضربه شلاق بر آنالیز.
اوگوستکُنت، فلسفه تحقّقى
را بهوجود آورد، ولى بعدها نارسایى این نظریه آشکار شد.
اساس علمِ حساب را از
بُن برمیاندازد.
تخت سلطنت آنالیز به
لرزه درآمد.
ورشکستگى علم اعلام شد.
مکتب تکامل در مواجهه
با مشکلات.
امروزه تمام فتوحات(علمى)
دوباره مورد بحث قرار میگیرد.
اگر بخواهیم تحولات دانشها
را در عرصه معرفت جزئى و کلى، بر جزء و کل و ابعاد مختلف آنها به حساب بیاوریم،
قطعاً به تألیف چند مجلّد کتاب نیازمند خواهیم بود؛ درصورتیکه اصول حقایقِ ثابت و
فناناپذیر درباره ارتباطات چهارگانه مذکور در قرآن، بدون کمترین تضادّ و تناقض و
تحول جزئى یا کلى-غیر از مصادیق-بدون مراعات شرایط نظم علمىِ متداول، بیان شده
است.
با اینکه آیات قرانى
مطابق دو دلیل مذکور بر سبک علمى و فلسفىِ معمولى نیست، بااینحال، در هر دوره و
عصرى، دانشمندان بزرگ و حکماى راستین به آنها استدلال میکنند. نهجالبلاغه که
سخنان امیرالمؤمنین(ع) را بازگو میکند، زاییده قرآن مجید است. مثنوى مولوى که بهقول
بعضى از فلاسفه، اگر پنج کتاب براى معارف انسانى از شرق و غرب برگزیده شود،
یقیناً یکى از آنها مثنوى است، بیش از 2000 آیه قرآنى را مورد تفسیر قرار داده
است. حکیم متأله مرحوم حاج ملاهادى سبزوارى در مقدمه حاشیه مثنوى میگوید: «مثنوى،
تفسیر قرآن منظوم است»
3- استناد فلاسفه، حکما
و صاحبنظران علوم انسانى به آیات قرآن مجید درباره ارتباطات چهارگانه(ارتباط
انسان با خویشتن، ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با جهان هستى و ارتباط انسان
با همنوع خود)، تقیّد به پیدا کردن نظم و روش علمى و فلسفىِ متداول در آیات قرآنى،
مانند ترکیب فصل و باب، تنظیم قواعد و مسائل و نتیجهگیری از آنها میباشد. بهعنوانِنمونه،
هنگامى که صدرالمتألهین می خواهد براى اثبات حرکت جوهریّه در اشیاء دلیل نهایى
بیاورد، استناد به آیات قرآنى میکند:
نمل 88؛ «و کوهها را میبینی
و گمان میبری که آنها جامد و بیحرکت هستند، درصورتىکه آنها مانند ابر در حرکتند»
ق 15؛ «بلکه منکران
خلقتِ جدیدند که در اشتباهند»
ابراهیم 48؛ «روزى که
زمین مبدّل میشود و غیر این زمین اوّلى میگردد»
فصلت 11؛ «سپس به آسمان
و زمین گفت: بیایید(به حرکت قانونىِ خود بیفتید) از روى اختیار یا کراهت»
نمل 87؛ «همه آنان در
حال تسلیم به مشیّت خداوندى، در روز قیامت به محشر وارد میشوند»
بهنظر میرسد، در آیه
زیر:
رحمن 22؛ یَسْئَلُهُ
مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ
«هر آنچهکه در آسمانها و زمین است، (فیض وجود
خدا را) از خداوند متعال تقاضا میکند، خداوند در هر روزى در کارى است»
قطعاً منظور از
«یَوْم»، مطلق زمان است که مورد توجه صدرالمتألهین بوده است.
صفحه 32 الی 35